سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرفهای شیرین


90/2/8 :: 7:2 عصر

هر زنی زیباست

پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می کنی؟

مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی دانم عزیزم، نمی دانم  .

پسرک نزد پدرش رفت و گفت:
 بابا، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟

پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید، این بود:
 همه زنها گریه می کنند، بی هیچ دلیلی
  !

پسرک بزرگ شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود  .

یک بار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند،
 از خدا پرسید: خدایا، چرا زنها این همه گریه می کنند؟

خدا جواب داد: من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام،

به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند،

به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند،

به دستهایش قدرتی داده ام که حتی اگر
تمام کسانش دست از کار بکشند، او به کار ادامه دهد
  .

به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند  .

به او قلبی داده ام تا همسرش رادوست بدارد،
            از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد  .

و به او اشکی داده ام تا هر هنگام که خواست، فرو بریزد.
این اشک را منحصراً برای او خلق کرده ام تا
         هرگاه نیاز داشته باشد، بتواند از آن استفاده کند
  .

زیبایی یک زن در لباسش، موها یا اندامش نیست.
                                 زیبایی زن را  باید در چشمانش
  

جست و جو کرد زیرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست.

.


سابوته

89/12/7 :: 11:4 عصر

رابطه ابرو    و    شخصیت انسان

در بررسی هایی که بر روی شکل ابروها و رابطه آنها با شخصیت انسان انجام گرفته است،
 دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هر شکلی از ابرو با شخصیت صاحب آن رابطه دارد.


در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود:

ابروهای نرم و کم پشت نشانه ناپختگی و بی تجربگی است.

ابروهای پرپشت نشانه تحرک زیاد و پرانرژی بودن است.

ابروهای بلند نشانه ثبات شخصیت و تلاش و کوشش فراوان است.

ابروهای کوتاه نشانه عدم استواری و خیالاتی بودن است.

ابروهای پیوسته نشانه حساس بودن است.

ابروهای دور از هم نشانه ضعف و انزوا طلبی و ناپختگی است.

ابروهای نزدیک به چشمها نشانه اراده قوی و تمرکز ذهن است.

ابروهای صاف نشانه شخصیت محکم و لجباز است.

ابروهای کمانی نشانه نیرو و نشاط و گرمی است.

ابروهایی که انتهای آنها به سمت بالاست نشانه جرأت و نشاط و شادمانی است.

ابروهایی که انتهای آن افتاده است نشانه پیچیدگی شخصیت و اضطراب است.

به طور کلی می توان گفت:

ابروهای پرپشت : نشانه فعالیت،
ابروهای بلند : نشانه اراده،
ابروهای بالا :  نشانه جرأت
و ابروهای کمانی : نشانه گرمی و اشتیاق است.


سابوته

89/10/24 :: 11:42 عصر

     عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، 

بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که
     مجبوری آخرش را با جدائی  به سرانجام رسانی .

***
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
 
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که

در سخت ترین شرایط همدم تو باشد. 
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، 
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .

***
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند.
و تو از او رسم محبت بیاموزی .

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است. 

***
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست،
 
بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده . 

***  
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.

 


سابوته

89/8/20 :: 4:5 عصر

داستان ما  و   خدا

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان

بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله

بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد

خدا:ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید

خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست

ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد

ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد...

بنده ی من  تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.


سابوته

89/7/25 :: 1:58 عصر

از خدا خواستم تا دردهایم را التیام بخشد.
خدا پاسخ گفت:
مخلوق من هر دردی را درمانی است و این تو هستی که باید درمان دردهایت را بجویی .

از خدا خواستم تا جسم ناتوان مرا توانایی بخشد.
 خدا پاسخ گفت :
 آفریده من آنچه که باید تکامل یابد روح توست ،جسمت تنها قالب گذر است .

از خدا خواستم تا به من صبر عنایت کند .
خدا پاسخ گفت :
بنده قدرتمند من صبر حاصل سختی است عطا شدنی نیست بلکه آموختنی است.

از خدا خواستم تا مرا شادی و شعف بخشد .
خداوند پاسخ گفت:
 نازنینم من به تو موهبت بسیار بخشیدم شاد بودن با خود توست

از خدا خواستم تا رنج هایم را کاستی دهد .
خداوند پاسخ گفت:
مخلوق صبورم بهای رنج تو دوری از دنیا و نزدیکی به من است

از خدا خواستم تا روحم را شکوفا سازد .
خداوند پاسخ گفت :
پرورش روح تو با تو اما آراستن آن با من

از خدا خواستم تا از لذایذ دنیا سرشارم سازد .
خداوند پاسخ گفت:
من به تو زندگی بخشیدم بهره مندی از آن با تو

از خدا خواستم تا راه عشق ورزیدن را به من بیاموزد.
خداوند پاسخ گفت:
 اشرف مخلوقات من بالاخره دریافتی که چه از من بخواهی

به خاطر داشته باش که در مسیر عشق ورزیدن به من به مقصد دوست داشتن دیگران خواهی رسید.

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن کسی هست که عاشقانه تو را مینگرد و منتظر توست، اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند .

باور کن با او هرگز تنها نیستی ، فقط کافیست عاشقانه به آسمان نگاه کنی

هر چیزی با چیزهای دیگر هماهنگ و یگانه است.
 درختان با خاک ، خاک با باد ، باد با آسمان ، آسمان با ستارگان و همه چیز با همه چیز دیگر ، هیچ موجودی بر موجودی دیگر برتری ندارد. 
عشق طبیب کائنات و قدرت شفای هر نوع ناخوشی ذهن را هماهنگ می کنه .
 عشق الهی جریان مثبت را در جسم بیدار می سازد و اندیشه های منفی را از جسم بیرون میبرد.

خوشبختی حق ماست به شرط آنکه چشم و دلخود را به خوبی ها بگشاییم و از پلیدی ها که مانع رسیدن ما به خوشبختی است دوری کنیم .
سابوته

89/7/11 :: 2:49 عصر

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی                         دودم به سر برآمد زین آتش جوانی

ای بر در سرایت غوغای عشق بازان                         همچون برآب شیرین آشوب کاروانی

تو فارقی وعشقت بازیچه می نماید                              تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی

شهرآن توست وشاهی فرمای هرچه خواهی           گر بی عمل ببخشی ور بی گنه برانی

بسم از هوا گرفتم که پری نماند و بالی                 به کجا روم زدستت که نمیدهی مجالی

نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی                           چه غم اوفتاد به ایران که تواند احتیالی

چه خوشست درفراقی همه عمر صبرکردن              به امید آن که روزی به کف افتد وصالی

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن                    که شبی نخفته باشی به درازای سالی

غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد              که چنین نرفته باشد همه عمر برتو حالی

سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم           که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی


سابوته

89/7/10 :: 4:4 عصر

جعبه کفش

 زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد

در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد.

پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید.پس از او خواست تا در جعبه را باز کند .وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.

پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.

پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟

در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام.

http://download.microsoft.com/download/e/a/f/eafb8ee7-667d-4e30-bb39-4694b5b3006f/msxml6_ia64.msi

سابوته

89/6/20 :: 3:32 عصر

داستانهای دراز کننده گوش که همیشه برای توجیه اینکه هر بلایی به سرمان میاید مصلحت خداوند است !

در غالب طنز
گنجشک به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم، سرپناه بی کسیم بود، طوفان تو آن را از من گرفت. کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟

خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود و تو خواب بودی. باد را گفتم لانه‌ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی و زنده ماندی!!! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه محبتم دور کردم و تو ندانسته دشمنی پنداشتی.

گنجشک از خدا تشکر کرد و رفت اما مار لب به سخن گشود و گفت خدایا چرا باد را گفتی که لانه گنجشک را خراب کند تا گنجشک را برهاند؟‍! اگر آنروز این گنجشک را شکار میکردم دختر زیبایم (مارکوچولو) از گرسنگی نمی مرد!!!

و خداوند فرمود مارکوچولوی تو اگر زنده میماند تبدیل به اژدهایی میشد که که اولین شکارش خود تو می بودی و بعد از آن دیگر این روال بین تمامی مارها پدیدار میشد که بعد از سن بلوغ پدر و مادر خود را میخوردند. خلاصه مارکوچولوی تو مارکپولو میشد و سردسته تمام مارهای مادر خوار...

مار هم از خدا تشکر کرد و رفت اما مار کوچولو گفت خدایا تو چرا تقدیر من را چنین کردی؟!! مگر چه میشد که من زنده میماندم ولی مثل بقیه مارها زندگی میکردم و مادر و پدرم را نمیخوردم؟!

خدا گفت تو الان در بهشتی و جایگاه خوبی داری پس شکرگذار باش

مارکوچولو گفت بهشت اصلا هم جای خوبی نیست! هر وقت فرشته ها مرا میبینند جیغ میزنند وای مار و فرار میکنند و هیچ کس مرا دوست ندارد


خدا گفت خوب اشکالی ندارد تو را تبدیل به دختر زیبایی میکنم تا کسی از تو نترسد

مارکوچولو گفت خوب نمیشد همون موقع که زنده بودم سرنوشت مرا جوری تنظیم میکردی که من هم زنده بمانم و هم مادر و پدرم را نخورم و هم خانه آن گنجشک کوچک را خراب نمی کردی ؟؟

تو ای خدا واقعا نمی توانستی بدین گونه سرنوشت همه موجودات را چنان تنظیم می کردی ؟؟!

خدا گفت: تو پدر منو درآوردی یه کلمه دیگه حرف بزنی نزدیا…

و خداوند مارکوچولو را تبدیل به دختر زیبایی کرد و در بهشت به عشق و ... پرداخت و کلی
b.f واسه خودش ردیف کرد و هر روز با یه b.f ...

نکته :

بگذار دیدن تو را با دردها آشنا کند ، اما هرگز کوری را بخاطر آرامش تحمل نکن
دکتر شریعتی
سابوته

89/6/3 :: 4:37 عصر

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم     
        رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم            
        باز  گویم که عیان است چه حاجت به بیانم

گر چنان است که روزی من مسکین گدا را
                      به در غل ببینی   ز در خویش برانم

من در اندیشه آنم که روا بر تو فشانم
                   نه در اندیشه که خود را   ز کمندت برهانم

گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
                           که به ویرانگی از عشق تو فرهاد زمانم


سابوته

89/5/22 :: 3:37 عصر

                            

چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟
چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن ؟

چرا بارون میاد ، ترافیک میشه ؟

چرا تو خونه40متری ال سی دی 52 اینچی میذارن ؟

چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن ؟

چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟

چرا تو شهروند و هایپراستار و.. چشم میدوزن به سبد همدیگه؟

چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟

چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟

چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟
 
چرا قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلن نه اخلاقش؟

چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟

چرا همه دوست دارن از این کشور برن؟
 
چرا اونهایی که رفتن می خوان برگردن؟

چرا روز پدر همه لباس زیر کادو می خرند؟

چرا مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟ 

چرا مردها مناسبتهارو فراموش میکنن؟ 
چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟ 
چرا باجناقها هیچوقت از هم خوششون نمیاد؟
چرا زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟ 
چرا مراسم ختم ساعت 4 بعد از ظهر تشکیل میشه؟  
چرا زنها تو هر مهمونی نباید لباس تکراری بپوشن؟ 
چرا تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟ 
چرا هر رابطه ای یا باید مخفی باشه یا به ازدواج ختم بشه؟ 
چرا اگه دوستمون ماشین و خونه بخره ما چشمامون در میاد؟ 
چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟
چرا با موسیقی سنتی شون نمیشه رقصید ؟ 
چرا سه تار ،  سه تا  تار  نداره ؟ 
چرا قرارداد کارمندی رو کارفرماها تنظیم میکنن ؟ 
چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای ؟
چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید ؟
چرا ترکها نمیتونن با هم فارسی صحبت کنن ؟
چرا زنها وقتی ابرو بر می دارن روحیشون بهتر میشه؟
چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟
چرا مردها فرق آرایش ?0 هزارتومنی با آرایش 1.? میلیون تومنی رو نمیفهمن؟
چرا زنها 256 رنگ رو با اسم بلدن درحالیکه در طبیعت 10-12 رنگ بیشتر وجود نداره؟ 
 چرا کادوهای عروسی رو یه روز بعد از عروسی (پاتختی) می دن؟
چرا داماد باید برقصه ؟
چرا موقع پخش صحبتهای رئیس جمهور زیرنویس تبلیغاتی نمی ذارن؟
چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟
چرا وقتی یه چیزی خوبه میخایم صاحابش بشیم؟ 
چرا وقتی خانومها به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟
چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟
چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟
چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه ؟ 
چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟
چرا تو هر کوچه ای بجای یکی چند تا تکیه هست ؟
چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله ؟ 

چرا آدمها وقتی عکس میگیرن روپنجه بلند می شن ؟
چرا با اینکه همه فضولند از فضولی بدشون میاد ؟
چرا راننده تاکسی ها از همه بدتر رانندگی میکنن ؟ 
چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن ؟
چرا  با  پیتزا دوغ نمیخورن ؟

چرا با اینکه میدونی چرت و پرته  تا آخر خوندی ؟     

چرا این همه چرا ؟     شاید  چون چ  چسبیده به  را


سابوته

<      1   2   3   4   5   >>   >
گل رز برای شما
لیست کل یادداشت ها

صفحه اصلی
E Mail
مشخصات
گل رز
 RSS 

:: کل بازدیدها ::

298535


:: بازدید امروز ::

6


:: بازدید دیروز ::

11


:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودم ::

حرفهای شیرین
سابوته
حرفهای شیرین

:: مطالب بایگانی شده ::

خـــدا
حـرفـهای شیرین
غزل دلها
ich liebe dich
ولنتاین Valentine
داستان
تــــولـــد
فروغ فرخزاد
احمد شاملو
میشل سروه
آلبرت انیشتن
دکتر علی شریعتی
شادمهر
خودسانسوری
آیا عشق فریب است؟
فواید بوسه در روابط زناشویی
60 نکته درباره ازدواج
جذب شدن به دیگران
ماه تولدافرادمشهور
عاقبت کارتون های کودکی
جملات بزرگان فمنیست
رابطه سالم یعنی :
شغل پیشین نام آوران دنیا
چــــرا ؟
یک راز مهم !
زندگی
شعر
مادر
دیگر

:: لوگوی دوستان من ::


گل رز برای شما

:: لینک به وبلاگ ::

حرفهای شیرین